| صبح تو دلم بهش گفتم خداجون امروز یه کاری کن این دوتا مشغله ی ذهنی من برطرف شه و راحت شم.ازش خواهش کردم و گفتم اینا واسه تو هیچی نیست و برات کاری نداره به شرطی که بخوای! نخواست و نشد.تازه بدتر هم شد.تو دلم ازش تشکر کردم که اوضاع روبراه نشد که هیچ، بدترم شد و حسابی ازت دلگیرم.(این قسمت رو بعدا اضافه کردم.) شب نشده، از دلم درآورد.ایندفه بهش گفتم ببخشید من یه خورده صبرم کمه و عجولم و زود قضاوت میکنم.ببخش و به دل نگیر (:

|| دیشب بعد سحر، دمدمای صبح فیلم "تابستان داغ" رو دیدم.دوستش داشتم و به نظرم ارزش یکبار دیدن رو داره.البته اگه روحیه ی حساسی دارید نبینید. "ناهید" رو هم دیروز دیدم.بد نبود به نظرم و از ایناییه که بعدش کلی آدم میره تو فکر."هتریک" رو تا نصفه دیدم و به نظرم مزخرف بود. و "پریناز".پریناز فیلمیه که چند سال توقیف بوده صرفا به دلیل نقش فاطمه معتمد آریا که یه زن خشکه مذهبی متعصب رو بازی میکنه و موضوعش خرافات و باورهای غلط فرهنگیه.گریم معتمد آریا یه جوری بود که به من احساس ترس میداد و فضای فیلم هم یه جور خاصیه.ولی خوب همینکه جسارت داشته و به این خط قرمزها نزدیک شده ستودنیه.

||| یه موضوع جالب اینکه من قبل ترها خیلی در بند پی ام اس و تغییرات خلقی و اینجور چیزها نبودم.بنظرم روی من تاثیر خاصی نداشت حداقل.الان چند ماهه که ایمپو رو نصب کردم و مثلا پیغام میده فلانی از امروز وارد فلان دوره شدی.اینکارو بکن اونکارو نکن.بعد من خودم رو میبینم که چقدر این دقیق شدن و دانستن رو رفتار و حالات من اثر گذاشته.خیلی ها.بنظرم بیشترش مربوط به تلقینه و من نمیتونم جلوی این بازی ذهنم رو بگیرم.شاید کلا ایمپو رو پاک کنم.بنظرم مادرهامون و نسل های گذشته که این چیزها رو نمیدونستن و بهشون دقیق نمیشدن زندگی به مراتب راحت تر و شیرین تری داشتند!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها